شمال نیوز: مریم پنجه طلا که دزدی در میان اعضای خانوادهاش موروثی است در بند زنان زندان سرنوشت عجیبی دارد.
او نیز از این قاعده مستثنی نیست و از 20 سالگی کارش را ـ که دزدی از زنان بود ـ آغاز کرد و بعد از چند سال به یک دزد حرفهای تبدیل شده است.آن قدر در سرقت تبحر دارد که به پنجه طلا معروف است. یک سال پیش از زندان Prison آزاد شد، اما دوباره جرایمش را از سر گرفت و بازداشت شد. فرصتی به خبرنگار تپش دست داد تا در پلیس آگاهی غرب استان تهران با او گفتوگویی داشته باشیم که میخوانید.
از چه زمانی سرقت را شروع کردی؟
از 20 سالگی. دزدی در خانواده ما موروثی است. پدر و برادرم هم سارق هستند. من، مادر میانسالم و خواهری که هفت، هشت سالی از من بزرگتر است، سرقت میکنیم. مادرم به من و خواهرم دزدی از زنان را آموزش داد. 18 سال است که دزدی میکنم و بارها دستگیر و حتی چند بار هم به زندان رفته و حبس کشیدهام.
از نحوه دزدیهایت بگو.
من، مادر و خواهرم با ظاهری شیک در محلههای مختلف پرسه میزدیم. زنان را در مراکز خرید، طلافروشی و دیگر مغازهها زیر نظر میگرفتیم. در فرصتی مناسب و زمانی که آنها در شلوغی مراکز خرید در حال رفت و آمد بودند، یکی از ما به طعمه نزدیک میشد و به آنها تنه میزد و عذرخواهی میکرد و بعد در همان موقع من از این غفلت استفاده کرده و با بازکردن کیف سوژه مورد نظر، پولهایش و حتی اگر طلا و گوشی در آن بود را سرقت میکردیم. گاهی نیز جیببری میکنم.
با اموال سرقتی چه میکردی؟
پولها را میان یکدیگر تقسیم و بعد از آن گوشی و طلاها را هم میفروختیم و سهم هرکدام از ما برحسب وظیفهمان مشخص بود.
تا به حال شده هنگام سرقت گیر بیفتی؟
در جریان یک سرقت مالباخته متوجه سرقت از کیفش شد. بناچار با او در بازار درگیر شدیم. برای خلاصی، زن را به شدت کتک زدیم. وی با بدن زخمی نقش زمین شد و ما توانستیم با سرقت کیفش فرار کنیم. اما چند روز بعد مالباخته ما را درخیابان بهطور اتفاقی دید و در تماس با پلیس ماجرا را اعلام کردو بازداشت شدیم. چند ماه زندان بودم و با سپردن وثیقه آزاد شدم.
دلت به حال مالباختهای سوخته؟
بله. چند بار. یک روز کیف زنی را سرقت کردیم که داخل کیف پول او دفترچه بیمه و نسخه پزشکی بود، چند خیابان پایینتر دلم به حالش سوخت. نسخه و مدارک را داخل داروخانهای در همان حوالی انداختم و رفتم. نمیدانم دفترچه بیمه و نسخه به دستش رسید یا نه.
روزی چند بار سرقت میکردید؟
بستگی به شانسمان داشت. روزی ممکن بود از پنج نفر هم سرقت کنیم. گاهی پولی نصیبمان نمیشد.
چرا به پنجه طلا معروف هستی؟
به دلیل سرعتی که در سرقت از جیب و کیف خانمها دارم لقب پنجه طلا را زندانیان به من دادند. چند سال است که این لقب رویم مانده است.
تا چه زمانی میخواهی به این دزدیها ادامه دهی؟
نمیدانم. زندگیام از راه دزدی میگذرد و من کاری ندارم. دوست دارم این عادت بد را ترک کنم، اما پول مفت به دهانم مزه داده است و نمیتوانم از دزدی دست بردارم. امیدوارم روزی بتوانم دست از این کار بردارم.